جدول جو
جدول جو

معنی حکیم خان - جستجوی لغت در جدول جو

حکیم خان
(حَ)
موضعی است به جنوب چوتفوال نزدیک مصب رود تجن بنواحی شمال غربی مرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حکم ران
تصویر حکم ران
حاکم، فرمانده، فرمانروا، فرماندار، قاضی، داور
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
قصبه ای است کوچک واقع بر کنار خشک رودی در ولایت معمورهالعزیز در سنجاق ملاطیه در قضای آقچه طاغ به 55هزارگزی شمال غربی ملاطیه. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
محمد بن مبارک قزوینی. یکی از مشاهیر علما و اطباء از مردم قزوین از شاگردان ملاجلال الدین دوانی است و صاحب تآلیف کثیره است و از جمله: ترجمه حیات الحیوان دمیری بفارسی که آنرا بنام سلطان سلیم خان پادشاه عثمانی کرده است و نصیحت نامه بفارسی که به سال 929 هجری قمری از آن فراغت یافته است و تفسیری از سورۀ فتح تا آخر قرآن. حاشیۀ بر هدایه. و حاشیۀ بر نسفی. شرحی بر ایساغوجی. شرحی بر کافیه. و نیز تألیفی بنام موجز در طب و ذیلی بر تذکرهالشعراء امیرعلی شیر نوائی ازتألیفات اوست. رجوع به محمد بن مبارک قزوینی شود
عبدالحکیم. شاعری از مردم لاهور. او را تذکرۀ شعرائی است حاوی شرح حال گویندگان معاصر خود او که در اورنگ آباد به سال 1175 هجری قمری بنام ’مردم دیده’ بپایان برده است
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ)
دهی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار. واقع در 14هزارگزی جنوب خاوری نجف آباد و سه هزارگزی خاور خراسان. ناحیه ای است تپه ماهور، سردسیر. دارای 160 تن سکنه میباشد. کردی و فارسی زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. صنایع زنان: قالیچه، گلیم، جاجیم بافی است. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(فَی ی)
دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل که دارای 150 تن سکنه است. آب آن از رود خانه هیرمند و محصول عمده اش غله و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
حاج محمدکریم خان کرمانی، ابن ابراهیم خان قاجار کرمانی. از علمای نامی اواخر قرن سیزدهم هجری و از تلامذۀ سید کاظم رشتی بود و آنچه از بعضی مسموع افتاد درس شیخ احمد احسائی را نیز دید. وی رئیس و سرسلسلۀ یک فرقه از طایفۀ شیخیه می باشد که به حاج کریم خانی معروفند. حاج محمد کریم خان از کبرای علما معدود و در جمیع فنون عقلیه و نقلیه دعوی استادی می نمود. از جماعت بعد از سیدکاظم رشتی گروهی بر وی گرویدند و او را رکن چهارم از ارکان اصول عقاید خویش گرفتند. سید محمدعلی باب در کتاب بیان در شأنش گفته ان الکریم کان فی الکرمان کریما. وی در زمان ناصرالدین شاه رساله ای در رد باب نگاشت که به طبع رسیده است. وفاتش در سال 1288 ه. ق. در کرمان اتفاق افتاد. از تألیفات اوست: ارشادالعوام در عقاید به فارسی که به چاپ رسیده است، تقویم المعراج در رد ایراداتی که بر شیخیه کرده اند، جوامع العلاج در طب به عربی که میرزاحسن بن علی اکبر محیط کرمانی آن را به پارسی ترجمه نموده است، جهادیه به فارسی که در 1273ه. ق. هنگامی که قشون انگلیس به بوشهر وارد شد برای تشویق مردم به جهاد نگاشته شده، دقایق العلاج در طب، رجوع الشیاطین، الفطره السلیمه والطریقه المستقیمه، فصل الخطاب در حدیث. (از ریحانه الادب ج 3 ص 360)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. سکنۀ آن 307 تن. آب آن از چشمه. محصولات عمده آن غلات و توتون و حبوب و صنایع دستی آنجا جاجیم بافی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا